همشهری آنلاین -یکتا فراهانی: خودشیفتگی اختلالی است که مانند بسیاری از مشکلات دیگر ریشه آن را باید در کودکی یافت. توجه داشته باشیم کودکانی که مورد بیتوجهی یا آزارو اذیت قرار گرفتهاند به طور غریزی، خودمحوری را برای بقای خودشان انتخاب میکنند. اما بروز اختلال خودشیفتگی به گونهای دیگر است.
پایهریزی رفتارهای ناشی از خودشیفتگی
دکتر سیما قدرتی، روانشناس و مشاور در مورد چگونگی بروز خودشیفتگی میگوید: « خود شیفتگی میتواند به دو صورت سالم و مرضی خود را نشان دهد که هر دو نیز در دوران کودکی پیریزی میشوند. در واقع سبک ارتباط بچهها هنگام رشد و ارتباط والدین و اطرافیان با آنها موضوع بسیار مهمی در این خصوص است.»
نظریهپردازانی مانند فروید بر این اعتقادند که رشد سالم افراد منوط به چگونگی پاسخ به خواستهها و غرایز آنهاست. در صورتی که گروه دیگری معتقدند نوع ارتباط ما با والدین و اطرافیان و مراقبان اولیه بسیار مهم است و باعث میشود مراحل رشد به درستی صورت بگیرد.
خودشیفتگی غیرطبیعی
به گفته قدرتی، رفتار نامناسب پدر و مادر باعث میشود خودخواهیهای اولیه کودک یا به تدریج ملایم تر و تا حدودی تعدیل شود یا بر عکس، تشدید و تبدیل به حس خودبرتربینی شود که در نهایت تبدیل به خودشیفتگی خواهد شد. به این ترتیب، محیط ناسالم میتواند باعث بروز خودشیفتگی در بزرگسالی شود و حتی جنبه مرضی پیدا کند.
منظور از محیط ناسالم نیز آن است که یا بیش از حد به کودک توجه شود یا اصلا کسی توجهی به او نداشته باشد. البته نوع روابط و همچنین رفتار والدین با یکدیگر هم بی تاثیر نیست.
افراد خودشیفته
قدرتی میگوید معمولا همه فکر میکنند علاقه بیش از اندازه افراد خودشیفته به خودشان ناشی از اعتماد به نفس بالای آنهاست. اما این گونه نیست. در واقع نگاه بالا به پایین آنها به دلیل مشکلات شخصیتی آنهاست؛ نه اعتماد به نفس بالای این افراد. توجه داشته باشیم خودشیفتهها از درون بسیار شکننده و ضعیف هستند و حتی بر خلاف آنچه به نظر میرسد احساس خودکمتربینی میکنند و نمیتوانند دیگران را درک و با آنها همدردی کنند. چون خودخواهیهای آنها مانع از توجه به خواسته و نیاز دیگران میشود.
مواجهه و رویارویی با افراد خود شیفته
به عقیده این روانشناس، با توجه به اینکه افراد خودشیفته احساس میکنند هیچ عیب و ایرادی ندارند؛ تحمل کوچکترین انتقادی را هم ندارند. بنابراین اگر کسی بخواهد از رفتارشان انتقاد کند از او دوری خواهند کرد. چون انتقاد از آنها باعث می شود با خود واقعیشان که مدام از آن گریزان هستند روبهرو شوند. اختلال خودشیفتگی به صورت طیف است؛ یعنی ممکن است فردی در قسمت ضعیف یا شدید آن قرار داشته باشد. برقراری ارتباط با افرادی که در بخش قدرتمند این طیف قرار دارند و بیش از اندازه خود شیفته هستند؛ بسیار سخت و آزار دهنده است.
درمان خودشیفتهها
قدرتی میگوید بسیاری از افراد خودشیفته فکر نمیکنند مشکلی داشته باشند که نیاز به درمان داشته باشد. به نظر آنها در واقع این دیگران هستند که باید به فکر درمان مشکلات خود باشند. اما پذیرش و تحمل رفتار افراد خودشیفته بسیار سخت است. ضمن آنکه این رابطه هر چقدر نزدیکتر باشد سختتر هم خواهد شد. توجه داشته باشیم آشنایی و مصاحبتهای اولیه با خودشیفتهها به نظر خیلی هم خوب و جذاب است. ولی در طولانی مدت، روابط صمیمی و ماندن در کنار آنها کار آسانی نیست.
به گفته این روانشناس، احساس این افراد نسبت به دیگران بسیار سطحی است. همچنین مخالفت با خواستههای آنها هم باعث میشود بهراحتی آنها را ترک کنند و حتی به آنها صدمه بزنند. بنابراین بهترین راه رهایی از آسیب افراد خود شیفته، آن است که یا با آنها وارد روابط نزدیک و صمیمی نشویم یا سعی کنیم نسبت به رفتارشان بیتفاوت باشیم و آنها را همانگونه که هستند بپذیریم. چون «بیتفاوتی» و «پذیرش» مهمترین یا شاید تنها راهی است که میتوان در مقابل خودشیفتهها به کارگرفت.
نظر شما